یکی باش برای یک نفر، نه خاطره ای مبهم در ذهن صدها نفر …
تو را انگار یک جا دیده بودم
میان خواب و رویا دیده بودم
نگاهت همچو شبنم، آشنا بود
گمانم بین گلها دیده بودم
همه مرابا خنده های باصدا میشناسند؛این بالش بیچاره ،با گریه هاى بی صدا...
اگر پروانه بودم می پریدم / همین حالا حضورت می رسیدم/
ولی پروانه نیستم پر ندارم / دلم تنگ است ولی چاره ندارم . . .
پرسید : چرا اینقدر سیگار ؟
گفتم : اولین بار توی مه دیده بودمش !!
خدا ابر رو به گریه میاره تا گلها بخندن، پس هر وقت بارون آمد یادت نره بخندی . . .
پاییز غریب و بی رحم ، اون همه برگ مگه کم بود ؟ گل من رو چرا چیدی ، گل من دنیای من بود
مثل باران چشمهایت دیدنی است ٬ شهر خاموش نگاهت دیدنی است
زندگانی معنی لبخند توست ٬ خنده هایت بی نهایت دیدنی است
کاش وقتی آسمان بارانی است ، چشم را با اشک باران تر کنیم
کاش وقتی که تنها میشویم ، لحظه ای را یاد یکدیگر کنیم . . .
اما زمان ها بسیاری را به یادت هستم
شاید همیشه...
چه فرقی می کند
آن سوی دنیا باشم یا فقط چند کوچه آن طرف تر…؟!
پای عشق که در میان باشد
دلتنگی دمار آدم را در می آورد
اگه همه آدمهای دنیا کنارت باشن ؛
همیشه دلتنگ کسی میشی که نمیتونی کنارش باشی … !!!
نفرین به تو که با زیباترین نقاب به چهره دوستم داری.
نفرین بر آن مرامی که اینگونه به اعتمادم خیانت کرد
نمیبخشمت.....
دستم را بگیر و مرا به دور دست هایی ببر که در دسترس هیچ دستی نباشم …
صحبت از “دیروز و امروز و فردا” نیست
صحبت از توست و تو یعنی “همیشه”
بیا ای همنشین سرد پاییز
به آواهای شب هایم درآمیز
بیا ای رنگ مهتاب بلورین
تو شعری تازه در من برانگیز . . .
با اینکه ازم دوری اما هر وقت دستمو میزارم رو قلبم ، میبینم سر جاتی !
دوباره پاییز
اما نه ((فصل خزان)) زرد!
دوباره پاییز
اما نه فصل اندوه و درد!
دوباره پاییز
فصل زیبای سادگی
دوباره پاییز، موسم شدید دلدادگی . . .
همه ی خودم را مال تو کرده ام
چقدر دنیای تو بزرگ است
هنوز از تنهایی سخن می گویی
چقدر کم هستم!
من عاشق نیستم!!
فقط گاهی...
حرف تــو که می شـود
دلـــم
مثل اینکه تـب کند، گرم و سرد می شود
توی سـینه ام چنگ می زند...
آب می شـود،
تنگ می شود...
تنگ می شود..
تنگ می شود...
دلم شرمنده ی عشقت
هنوز پیش دلت گیره
نیازی نیست به نفرینت
خودش از غصه می میره
خودش دستاتو پس میده
خودش از پیش تو میره
خودش فهمیده بد کرده
واسه برگشتنش دیره
خجالت میکشم از عشق
خجالت میکشم از تو
چقدر سخته که اینجوری باید جدا بشم ازتو
شاید کسى رو که با تو خندیده فراموش کنى !
اما کسى رو که با تو اشک ریخته هرگز !
از دور دوستت داشتم !
بی هیچ عطری
نگاهی
تنها دوستت داشتم …
اما حالا اگه دور شی …
چه کنم با اینهمه وابستگی …
دور نشی ها ...
همانند دلقکی که روی صحنه چشمش
به عشقش افتاد که با معشوقش به او
میخندیدند...!
وقتی دیر رسیدم و با دیگری دیدمت ،
فهمیدم که گاهی هرگز نرسیدن
بهتر از دیر رسیدن است .
واژه ی دوستت دارم برای عظمت و شکوه قلب مهربانت
چقدر بی رنگ است وقتی تو سرچشمه ی تمام خوبی ها هستی . . .
تنها این کوه است که اگر به او بگویی دوستت دارم
او نیز بلند فریاد می زند: دوستت دارم دارم دارم . . .
دلم تنگ است اما هنوز تو در آن جا می شوی ، چقدر ابعاد بودنت عجیب است !
شنیدم وقتی که می رفتی ، رد پایت را پاک می كردی
بی خیال
من دنبال دلت بودم
وقتی دلت با من نیست ، برو خوش باش
چه فرقی میكند كجا باشی...!!
نـــترس جانم !
ظرفیت باور من به اندازه ی همه ی دنیاست ....
تـــو دروغت را بگو ... !!!
یه روزی گله کردم من از عالم مستی / تو هم به دل گرفتی دل ما رو شکستی
من از مستی نوشتم ولی قلب تو رنجید / تو قهر کردی قهرت مصیبت شد و بارید
پشیمون و خستم اگه عهدی شکستم / آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم . . .
دوستی را دوست، معنی می دهد
قهر هم با دوست، معنی می دهد
هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی است
من رو ببخش
نه به خاطر اینکه من لایق بخشش هستم
بلکه تو لایق ارامش هستی
من ارامش تو رو حتی به ارامش خودم نیز ترجیح میدم
همیشه بهت میگفتم دلم میخواد خوشحالت کنم
چه کنم که حالا دلیل خوشحالیت نبودن منه …
سکـــوتتو بشکن ، خیلى دلـــم خونـه
بزار دوبـاره صــدات بپیــچه تو خونه
من از سکــوت تو این خونه بى زارم
صـدام بزن خیلى صداتو دوس دارم
تعداد صفحات : 2